وقتی حبیب محبیان آخرینبار به ایران بازگشت، امید داشت که خوانندگی را در مارکت داخلی ادامه بدهد، اما در این مسیر، ناکام ماند. این ناکامی دلایلی متعدد داشت و هنوز هم میتوان پیشبینی کرد اگر خوانندهای در آن سطح به ایران بازگردد با همان دلایل، توفیقی برای حضور در مارکت رسمی داخلی پیدا نخواهد کرد. از آن میان حضور دو ویژگی عمده در رزومه هنری حبیب در ممنوعیت خوانندگی او بسیار قابل بررسی است: اول، برچسب «خواننده لسآنجلسی» و دوم، شهرت او بهعنوان «خواننده پیش از انقلاب».
شاید اگر حبیب محبیان خوانندگی را دو، سهسال دیرتر آغاز میکرد حالا با حذف ویژگی دوم، اقبال بیشتری برای فعالیت هنری در سیستم رسمی داخلی داشت و البته که شهرت او پیش از انقلاب اتفاق افتاد و این یک ویژگی ناگزیر برای او محسوب میشد. او با اینکه نسبت به همسالان و همدورههایش کمی دیرتر به خوانندگی روی آورد اما با اجرای چند ترانه در سالهای پایانی حکومت پهلوی بهسرعت به شهرت و محبوبیت رسید؛ ترانههایی که نه سیاسی بودند، نه کابارهای. ترانههایی مانند «مادر»، «مرد تنهای شب»، «شهلای من»، «سلام همسایه»، «خواب سرخ بوسهها» و «فصل عشق» مشهورترین ترانههای پیش از انقلاب او محسوب میشوند که از آن میان احتمالا عاشقانههایش او را در زمره خوانندههای ممنوع پس از انقلاب قرار داد. اما از میانه دهه70 و کوتاهآمدن متولیان فرهنگی از ممنوعیت اشارههای عاشقانه در ترانهها و گذر از دوران سرود و ترانههای گلوبلبلی، این تصور در بخشی از مردم و جامعه هنری به وجود آمد که وقتی داخلیها عاشقانه و اجتماعی میخوانند، خوانندگانی مانند حبیب هم میتوانند رسما وارد گود بازار داخلی موسیقی و ترانه شوند. همین خیال خام بود که برخی از خوانندگان آنور آبی را به ایران کشاند و نامدارترین آنها حبیب بود. غافل از اینکه ویژگی اول یعنی برچسب «خواننده لسآنجلسی» در شهرت یک خواننده، بخت حضورش را در محیط سیستم فرهنگی داخلی بسیار بعید میکرد.
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |