در یک دهه اخیر، استفاده ازآنسامبل یا گروه نوازی موسیقی سنتی، کمیاب شده و خوانندگانی با نگاه خواننده سالاری، در تغییر نگرش آهنگسازان ایران بهجای حفظ هویت و اصالت موسیقی سنتی (کلاسیک) ایران برموسیقی مردم پسند تأثیر گذاشتهاند. تغییرذائقه جامعه از موسیقی سنتی به پاپ در اوایل دهه ۸۰ شروع شد و با فعالیت خوانندگان جوان سنتی در دهه ۹۰ تثبیت شد. بسیاری، آسیب وارد شده به موسیقی سنتی را حاصل کم کاری آهنگسازان ایرانی و به روز نبودن آنها و نبود آهنگسازانی مثل پرویز مشکاتیان و محمدرضا لطفی میدانند، هرچند این فرضیهها تا حدودی مورد پذیرش است اما تمامی ماجرای انحطاط آوازخوانی و کمبود تولید موسیقی اصیل ایرانی نیست. دلیل دیگری که میتوان بهعنوان عوامل اصلی برشمرد، به سیاستهای کنسرتگذاران و تولیدکنندگان آثار صوتی یا به اصطلاح تهیه کنندگان صنعت موسیقی بر میگردد. منافع اقتصادی حاصل از تغییر مسیرخوانندگان به نام موسیقی سنتی به سمت موسیقی پاپ باعث شد تا با پیشنهادهای وسوسه انگیز و اشتیاق به برگزاری کنسرتهای چند ده هزار نفری، مسیر این خوانندگان به سوی موسیقی پاپ تغییر کند.
تغییر درآمدهای صنعت موسیقی از تولید آلبوم به کنسرتها باعث حذف بخش مهمی از استادان پیشکسوت و جوانان کمتر شناخته شده در عرصه موسیقی سنتی شد. بخش مهمی ازآهنگسازان و خوانندگان سنتی حاضر به تغییر درنگرش و عملکردشان نشدند و به هویت موسیقی ایران وفادار ماندند و به همین دلیل صرفاً به تدریس موسیقی و اجراهای خصوصی پرداختند.
نهادهایی که متولی حمایت از تولید آثار موسیقی سنتی بودند از جمله صدا و سیما، شهرداری و حوزه هنری نیز تولیداتشان در این زمینه بسیار کم وغیر قابل شنیدن بود. امکانات دولتی نیز که باید درجهت حمایت از موسیقی سنتی به کار گرفته شود به کمترین میزان خود رسید و در پرتو مدیریت تجاری تالارهایی مثل تالار وحدت، نیاوران، مجموعه آزادی، برج میلاد، کانون پرورش فکری و تالارهای وابسته به ارشاد و حوزه هنری دست موسیقیدانان سنتی از این امکانات متعلق به خودشان کوتاه ماند و توان پرداخت هزینههای سرسام آور این تالارها را ندارند.
درسالهای اخیرتولید آثارماندگار کاهش پیدا کرده واغلب محصولات خوب شنیداری ما تقریباً در سه دهه ۳۰ تا ۶۰ و تا حدودی در دهه ۶۰ و ۷۰تولید شده و همچنان بازخوانی میشوند. درحال حاضرهم گرایش عامه به همان سمت رفته است و به رغم چند برابرشدن تعداد آهنگسازان، نوازندگان و خوانندگان، اما تولید آثارخوب بسیار ناچیز و تقریباً نزدیک به صفر است. بررسی دلایل این آسیب سخت نیست. شرایط بد اقتصادی و التهابات اجتماعی و ناامنی شغلی موسیقیدانان، رغبت آنها را برای خلق آثار ماندگار کم کرده است. نبود سالنهای مناسب برای اجرا و صنعتی شدن دنیای معاصر هم در این مورد بیتأثیر نیست.
در نبود یک سیاست حمایتی از سوی دولت و حامیان مالی تعریف شده، بسیاری از آهنگسازان برجسته کشورما همچون استادان فرهاد فخرالدینی، کامبیز روشن روان، واثقی، جواد ضرابیان و امثالهم، ناخواسته خود را بازنشسته کردهاند و حتی آهنگسازان نسل جدیدترهم به اجبار به بازنشستگی زودهنگام رسیدهاند.
اما درخصوص آغازدوباره کنسرتهای موسیقی بهنظر میرسد این برنامهها بزودی و با شیب ملایم ازسرگرفته میشود. در دوران کرونا ارکسترها تعطیل شدند و بسیاری از موسیقیدانان تغییر شغل دادهاند و بالا رفتن هزینههای تولید و نگهداری ارکستر موجب تعطیلی دائمی بعضی از ارکسترهای پیشین خصوصاً ارکسترهای موسیقی سنتی و کلاسیک خواهد شد. بالا رفتن قیمت اجاره سالنها و تجهیزات و دستمزد خوانندگان باعث بالا رفتن قیمت بلیتها خواهد شد. با توجه به شرایط اقتصادی جامعه و حذف بخشی از کالاهای فرهنگی از سبد خانوار شاهد ریزش جدی مخاطبان کنسرتها خواهیم بود.
پیشنهاد میشود شورای صیانت از حقوق موسیقیدانان و مردم در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تشکیل شود تا با تعیین سیاستهای لازم و تکلیفی قیمت واقعی قیمت بلیت و ارزش سهم تهیه کنندگان و موسیقیدانان و سالن های کنسرت، عادلانه مشخص شود. شاید بیش از هر زمان نیازمند نظارت بیشتر دستگاه متولی موسیقی ایران یعنی دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر کنسرتها و رعایت کپی رایت برای تأمین منافع هنرمندان، مردم و صنف موسیقی باشیم
آموزش موسیقی در قم
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |